سلام به همه دوستان و آشنایانم دیشب رفتیم با داداش امیر و مامان- بابا واسه خرید وسایل مدرسه داداشم یه دفه من گشنه شدم به بابا گفتم بابا کباب میخام من و بابا تا مامانم اینا بیان رفتیم کبابی اونجا چون من شیطونی میکردم هر کس یه تیکه میانداخت اونقدر گونه ام را کشیدن که سرخ شد آخه من بیرون با شیطون بازیام خیلی جلب توجه میکنم بالاخره کبابو نوش جون کردیم جاتون خالی خیلی چسبید بد جوری گشنه بودم دست بابام درد نکنه حرفم رو زمین نمیندازه هیچ وقت. واسه داداش و مامانم هم خریدیم بعد به خونه برگشتیم